شکم دادنلغتنامه دهخداشکم دادن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فروگشتن از میان . به طرف بیرون خم شدن . (یادداشت مؤلف ). انحنا پیدا کردن . (فرهنگ فارسی معین ). لمبر دادن : گردون ز گرانسنگی این بار شکم داد. حزین (از آنندراج ).-
شکم تله،شکم تره،شکم درهگویش تهرانیبخور و نمیر،کارگری که در برابر خوراک کار میکند،کارمزد خوراکی،غذای اندک،کارگر بی مزد
سیکملغتنامه دهخداسیکم . [ س َ ک َ ] (ع ص ) کوتاه گام رونده با نرمی و سستی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
شکملغتنامه دهخداشکم . [ ش ُ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ شَکیمَه . (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شکیمة شود.
شقملغتنامه دهخداشقم . [ ش َ ق َ ] (ع اِ) نوعی از خرما. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برشوم که نوعی خرماست و در بصره به دست آید. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
شکیملغتنامه دهخداشکیم . [ ش ِک ْ کی ] (اِخ ) شهری است نزدیک نابلس (فلسطین ). در جوار آن قبر یوسف بن یعقوب قرار دارد. (فرهنگ فارسی معین ).
شکملغتنامه دهخداشکم . [ ش ُ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ شَکیمَه . (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شکیمة شود.
شکملغتنامه دهخداشکم . [ ش َ ] (ع مص ) گزیدن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).شکیم . (منتهی الارب ). || رشوه دادن به والی و بستن دهان او را. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رشوت دادن والی را. (تاج المصادر بیهقی ). || پاداش دادن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (المصادر زوزنی ) (تاج ا
شکملغتنامه دهخداشکم . [ ش َ ک َ ] (ع مص ) گرسنه گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
شکملغتنامه دهخداشکم . [ ش َ ک ِ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ص ) گرسنه . (ناظم الاطباء).
خردشکملغتنامه دهخداخردشکم . [ خ ُ ش ِ ک َ ] (ص مرکب ) آنکه شکم او کوچک و لاغر است : هَوَش ؛ خردشکم گشتن از لاغری . (منتهی الارب ).
شکملغتنامه دهخداشکم . [ ش ُ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ شَکیمَه . (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شکیمة شود.
شکملغتنامه دهخداشکم . [ ش َ ] (ع مص ) گزیدن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).شکیم . (منتهی الارب ). || رشوه دادن به والی و بستن دهان او را. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رشوت دادن والی را. (تاج المصادر بیهقی ). || پاداش دادن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (المصادر زوزنی ) (تاج ا
شکملغتنامه دهخداشکم . [ ش َ ک َ ] (ع مص ) گرسنه گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
شکملغتنامه دهخداشکم . [ ش َ ک ِ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ص ) گرسنه . (ناظم الاطباء).