سوپ داغhot soupواژههای مصوب فرهنگستانپلاسمایی متشکل از کوارک و گلوئون و فوتون و نوترینو و برخی ذرات دیگر که در آغاز پیدایش در تعادل گرمایی بودهاند
سوپ ژلاتینیgelatinous soupواژههای مصوب فرهنگستانمحلول آبی نسبتاً غلیظ که حاوی موادی با قابلیت تبدیل به ژلاتین است
سامانة مهار پسرویhill holder, hill hold control, hill-start assist control, HHC, hill-start assist, HSA, hill-start controlواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که با ترمزگیری خودکار به مدت چند ثانیه، از حرکت ناخواستة رو به عقب خودرو در سربالاییها جلوگیری میکند اختـ . س. م. پ. HAC
objectsدیکشنری انگلیسی به فارسیاشیاء، شیء، هدف، موضوع، مفعول، مقصود، شیی، چیز، منظره، شیی ء، کالا، اعتراض کردن، مخالفت کردن
objectدیکشنری انگلیسی به فارسیهدف - شی، شیء، هدف، موضوع، مفعول، مقصود، شیی، چیز، منظره، شیی ء، کالا، اعتراض کردن، مخالفت کردن
accidentدیکشنری انگلیسی به فارسیتصادف، حادثه، سانحه، اتفاق، واقعه ناگوار، پا، تصادف اتومبیل، پیش امد، مصیبت ناگهانی، صفت، صرف، عارضه، شیی ء
accidentsدیکشنری انگلیسی به فارسیحوادث، تصادف، حادثه، سانحه، اتفاق، واقعه ناگوار، پا، تصادف اتومبیل، پیش امد، مصیبت ناگهانی، صفت، صرف، عارضه، شیی ء
شییلغتنامه دهخداشیی . [ ش َ یی ی ْ ] (ع ص ) لکنت دارنده . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || بعیدالنظر. دوربین . (از اقرب الموارد).
تشییلغتنامه دهخداتشیی ٔ. [ ت َش ْ ] (ع مص ) برانگیختن کسی را بر کاری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نفرین کردن کسی را که خدا زشت گرداند روی او را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
شییلغتنامه دهخداشیی . [ ش َ یی ی ْ ] (ع ص ) لکنت دارنده . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || بعیدالنظر. دوربین . (از اقرب الموارد).