سپردگیلغتنامه دهخداسپردگی . [ س ِ پ ُ دَ / دِ ] (حامص ) پایمالی و کوفتگی زیر پای . (ناظم الاطباء). || حالت سفارشی بودن . || سپارش . (ناظم الاطباء).
سردیلغتنامه دهخداسردی . [ س َ ] (حامص ) برودت و خنکی . (ناظم الاطباء). مقابل خنکی : بخوشاندت گر خشکی فزایددگر سردی خود آن بیشت گزاید. ابوشکور.چون ژاله بسردی اندرون موصوف چون غوره بخامی اندرون محکم . منجیک
سردیگلغتنامه دهخداسردیگ . [ س َ ] (اِ مرکب ) شوربایی که اول جوش کند و آن را سرجوش هم گویند. (آنندراج ). سرجوش . (شرفنامه ).
صردیمینیلغتنامه دهخداصردیمینی . [ ] (اِخ ) چنین است در کشف الظنون ولیکن مصحف صردفی است . رجوع به این کلمه شود.
ابومعاذلغتنامه دهخداابومعاذ. [ اَ م ُ ] (اِخ ) صردی یا صروی . از روات است او از انس بن مالک و صفوان عمرو از او روایت کند.
صردیمینیلغتنامه دهخداصردیمینی . [ ] (اِخ ) چنین است در کشف الظنون ولیکن مصحف صردفی است . رجوع به این کلمه شود.