سلانیکلغتنامه دهخداسلانیک . [ س َ ] (اِخ ) تلفظ ترکی تسالونیک یا سالونیک . رجوع به تسالونیک و سالونیک شود.
صلنقعلغتنامه دهخداصلنقع. [ ص َ ل َ ق َ ] (ع ص ) سرکش . سرکشی غیر منقاد. (منتهی الارب ). الشدید الشکیمة. (اقرب الموارد). || ظریف . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
صلنقعلغتنامه دهخداصلنقع. [ ص َ ل َ ق َ ] (ع ص ) صوت صلنقع؛ بانگ و فریاد سخت . (منتهی الارب ).- رجل صلنقع ؛ مرد رسا دلاور و توانا. (منتهی الارب ).- طریق صلنقع بلنقع ؛ راه روشن و پیدا. (منتهی الارب ).