شاموخلغتنامه دهخداشاموخ . (اِخ ) نام قریه ای است در اطراف بصره و نسبت به آن شاموخی است . (از انساب سمعانی ) (از معجم البلدان ).
شامخلغتنامه دهخداشامخ . [ م ِ ] (ع ص ) بلند. مرتفع. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).- جبال شامخات و شوامخ ؛ کوه های بلند. (از منتهی الارب ) : عاقلان را در جهان جائی نماندجز که در کهسارهای شامخات . ناصرخسرو.</p