صندلسانانSantalalesواژههای مصوب فرهنگستانراستهای از گیاهان گلدار با گونههایی اغلب انگلی یا نیمهانگلی که در همۀ نقاط جهان بهویژه در نواحی گرمسیری و نیمهگرمسیری میرویند
سنگدل، سنگدلفرهنگ مترادف و متضادبیرحم، بیشفقت، جفاکار، درشتخو، سگدل، شرور، شریر، شقی، ظالم، قسی، قسیالقلب
سندللغتنامه دهخداسندل . [ س َ دَ ] (اِ) به یونانی «سندلیا» ، لاتینی «سندلیوم » ، فرانسوی «سندل » ، انگلیسی «سندل » ، معرب آن سندل است و در زبان کنونی نیز سندل گویند. سندلک . سندل کفش باشد و سندلک نیز گویندش . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). کفش . پای افزار. (برهان ). کفش . (آنندراج ). بطیط (
سنگدللغتنامه دهخداسنگدل . [ س َ دِ ] (ص مرکب ) کنایه از سخت دل و بی رحم . (برهان ). بی رحم . جفاکار. (آنندراج ). سخت دل . بی مروت . (ناظم الاطباء). قاسی . قسی . دل سخت . دل سنگ : او سنگدل و من بمانده نالان چرویده و رفته ز دست چاره . منجیک .
خونینگُرزیانCynomoriaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از صندلسانانِ علفی و انگلی کامل، بدون سبزینه با برگهای تحلیلرفته و قرمز که گل نر آنها یکپرچمی و میوۀ آنها از نوع فندقی است
موخوریانLoranthaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از صندلسانان درختی یا درختچهای با حدود 65 سرده و 850 گونۀ انگلی گلدار که برخی از گیاهشناسان یازده سرده و 450 گونۀ شناختهشده بهنام دارواش از تیرۀ دارواشیان را نیز در درون این تیره قرار دادهاند
دارواشیانViscaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از صندلسانان درختچهای انگلی سبزینهدار و بدون ریشه با هفت سرده و 450 گونه که در تمام جهان بهویژه نواحی گرمسیری میرویند؛ برگهای آنها ساده با آرایش متقابل و بافت علفی یا چرمی یا غشایی با حاشیۀ کامل و گلهایشان منظم و برگهدار و کوچک است
صندلیانSantalaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از صندلسانان درختچهای و علفی و درختی نیمهانگلی با حدود 38 سرده و بیش از 400 گونه که در نواحی گرمسیری یا معتدل میرویند؛ در برخی از سردهها برگهای غیرمنقسم و معمولاً متناوب به ساختارهایی فلسمانند تبدیل شده است؛ برگهای سبز آنها مقداری سبزینه دارد که به آنها امکان ساخت غذا را میدهد، اما