لغتنامه دهخدا
خر. [ خ َرر ] (ع مص ) افتادن از بلندی به پستی . || شکافتن آن چیز را. || هجوم آوردن بر کسی از مکان نامعلوم . || مردن . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). || آوازکردن گربه و ببر. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || افتادن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموا