پرندگانAvesواژههای مصوب فرهنگستانجانوران مهرهداری که همگی ازطریق تخمگذاری زادآوری میکنند و بدنشان با پر پوشیده شده و اندامهای جلوی آنها تبدیل به بال شده است
اعلام ورودadvice of arrival, avis d'arrivée (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانبرگهای که در آن به گیرنده اطلاع داده میشود که مرسولۀ پُستی به واحد پُستی رسیده است
اعلام وصول 1advice of receipt, avis de réception (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که در آن فرستنده میتواند، با پرداخت هزینۀ اضافی، تأییدیۀ تحویل مرسوله به گیرنده را دریافت کند
هاوشلغتنامه دهخداهاوش . [ وُ ] (اِ) به لغت زند و پازند امت را گویند مطلقاً یعنی امت هر پیغمبر. هاوشت . || متعلق و وابسته . (برهان ) (ناظم الاطباء).
معاوزلغتنامه دهخدامعاوز. [ م َ وِ ] (ع اِ) ج ِ مِعوَز. (منتهی الارب ). ج ِ معوز و معوزة. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جامه ٔ کهنه ٔ هر وقتی بدان جهت که لباس درویشان است . (آنندراج ). و رجوع به معوز شود.