عشتانلغتنامه دهخداعشتان . [ ع َش ْ ش َ ] (اِخ ) شهری است در یمن از سرزمین صعدة، که ابراهیم بن محمدبن حَدوبة صنعانی از آنجا بوده است . (از معجم البلدان ).
چهستانلغتنامه دهخداچهستان . [ چ ِ هَِ ] (اِخ ) نامی است که ترکان به بوهم اطلاق کرده اند. رجوع به بوهم شود.
هستانلغتنامه دهخداهستان . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جی از بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان . آب آن از زاینده رود و چاه و محصول عمده اش غله ، پنبه و میوه و سکنه ٔ آن 148 تن است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
هشتگانلغتنامه دهخداهشتگان . [ هََ ] (ص نسبی ) هشتم . منسوب به هشت . (ناظم الاطباء). رجوع به هشتگانه شود.
هشتیانلغتنامه دهخداهشتیان . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش صومای شهرستان ارومیه دارای 190 تن سکنه . آب آن از رود بردوگ و محصول عمده اش غله و توتون و صنعت دستی مردم جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).