عقولغتنامه دهخداعقو. [ ع َق ْوْ ] (ع مص ) کندن چاه را پس از جانبش به آب رسیدن ، یا از چپ و راست کندن چاه را به جهت آب . (از منتهی الارب ). کندن چاه را و از کنار آن به آب رسیدن . (از اقرب الموارد). || بلند شدن درفش . || ناپسند کردن و مکروه داشتن امر را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ||
هاکی با چرخroller hockey, rink hockey, quad hockeyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بازی شبیه به هاکی روی یخ که با چرخسره و چوب هاکی بین دو تیم پنجنفره بازی میشود
هاکی سالنیindoor hockeyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی هاکی در فضایی سرپوشیده با ابعاد 44 در 22 متر که بین دو تیم ششنفره انجام میشود
هاکی میدانیfield hockeyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بازی میدانی که در آن تیمهای یازدهنفره با چوبی سرکج به گوی ضربه میزنند تا آن را وارد دروازۀ حریف کنند متـ . هاکی روی چمن هاکی hockey
هاکی روی یخice hockeyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی هاکی که بر روی یخسُرگاه بازی میشود و در آن بازیکنانِ مجهز به یخسره و چوب هاکی سعی میکنند سیلندرها را وارد دروازۀ حریف کنند
عقیلغتنامه دهخداعقی . [ ع َق ْی ْ ] (ع مص ) ناپسند داشتن . عَقْو. || خورانیدن بچه را چیزی که «عقی » برآرد از آن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گویند هل عقیتم صبیکم ؛ یعنی آیا او را عسل خورانیدید تا «عقی » او را بیرون آرد. (از اقرب الموارد). و رجوع به عقی در معنی اسمی شود. || حدث کردن
اعتقاءلغتنامه دهخدااعتقاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) از جانب چاه به آب رسیدن چاه کن . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). چاه را حفر کردن تا به آب رسیدن یا تا آب برآوردن . (از اقرب الموارد). بدین معنی واوی از ماده ٔ «عقو» می باشد. || از چپ و راست کندن چاه را برای آب . (منتهی الارب