لغتنامه دهخدا
عماردارمی . [ ع َم ْ ما رِ رِ ] (اِخ ) تمیمی . وی مردی جاهلی و از بنی مالک بن حنظلة و در شقاوت و نگون بختی مثل بود و سببش این بود که چون «ملک عمروبن هند» به انتقام خون برادرش «سعدبن هند» با بنی تمیم جنگید، بر برخی از زنان و کودکان آنها دست یافت و آنان را در آتش سوزاند. عمار چ