فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: رابطه
ن، خویشاوندان، وابستگان، نزدیکان، اطرافیان، منسوبین، قوم و خویش، خویش، کس و کار، پیوندان، فامیل، فکوفامیل، متعلقان، متعلقین، اقارب، اقربا، الاقربفالاقرب
فرزندان، اولاد، زادورود، ابنا، اخلاف، بچه، فرزند
همقبیله، همطایفه، هموطن، عترت
خواهر، همشیره، آبجی، برادر، اخ، داداش، اخوی، برادر