لغتنامه دهخدا
غوارب . [ غ َ رِ ] (ع اِ) ج ِ غارب ، بمعنی دوش یا مابین کوهان و گردن شتر. (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به غارب شود : و خواجه تاریخ بیهقی که دبیر سلطان محمودبن سبکتگین بود استاد صناعت و مستولی بر مناکب و غوارب براعت ، تاریخ آل محمود ساخته است .