ناشتافرهنگ فارسی عمید۱. شخص گرسنه که از بامداد چیزی نخورده باشد.۲. گرسنه؛ غذانخورده.⟨ ناشتا شکستن: [مجاز] غذایی اندک در بامداد خوردن؛ ناشتایی خوردن.
چریدهلغتنامه دهخداچریده . [ چ َ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) چراشده . خورده شده . چرانیده شده . چرانده شده . گیاه و علفی که چرانده شده باشد. || چراکرده . چرانده . گیاه و علف خورده : چریده دیولاخ ، آکنده پ