غلطات . [غ َ ل َ ] (ع اِ) ج ِ غَلَطَة. رجوع به غَلَطَة شود.
غلتات . [غ َ ل َ ] (ع اِ) ج ِ غَلَتَة. رجوع به غَلَتَة شود.
گشت رو به خود چرخیدن چرخید.
در حال غلتیدن بود. غلت می زد.