غلوقزیالغتنامه دهخداغلوقزیا. [ غ ُ ق ُزْ ] (معرب ، اِ) غلوخزیا. رجوع به غلوخزیا و غلوقیریزا و شیرین بیان و سوس شود.
غلوقوریزالغتنامه دهخداغلوقوریزا. [ ] (معرب ، اِ) سوس . ریشه ٔ شیرین . شیرین بیان . غلوقزیا. غلوخزیا. غلوقیریزا. رجوع به غلوقیریزا و غلوقزیا و سوس شود.
غلوفیریاسلغتنامه دهخداغلوفیریاس . [ غ َ ] (معرب ، اِ) ریشه ای که اصل السوس گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به غلوفیریا و غلوقزیا و غلوقیریزا شود.
غلوخزیالغتنامه دهخداغلوخزیا. [ غ ُ خ ُزْ ] (معرب ، اِ) یا غلوقزیا، به یونانی به معنی شیرین است . || سوس . شیرین بیان . غلوقیریزا. عودالسوس . رجوع به غلوقیریزا شود.
غلوقیریزالغتنامه دهخداغلوقیریزا. [ ] (معرب ، اِ) به معنی شیرین . بالیونانیة الحلو. (ابن البیطار). || سوس . شیرین بیان . غلوخزیا. غلوقزیا. عودالسوس . رجوع به شیرین بیان و سوس شود.
غلوفریالغتنامه دهخداغلوفریا. [ غ ُ ف ِرْ ] (معرب ، اِ) اسم یونانی اصل السوس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). غلوفیریا. (مفردات ابن البیطار) (برهان قاطع). مصحف غلوقزیا یا غلوقیریزا است . رجوع به همین مدخل ها شود.