غملطلغتنامه دهخداغملط. [ غ َ م َل ْ ل َ ] (ع ص ) درازگردن هرچه باشد. (منتهی الارب ). درازگردن . (از اقرب الموارد).
غملجلغتنامه دهخداغملج . [ غ َ م َل ْ ل َ ] (ع ص )بمعنی غَملَج . تأنیث آن نیز غَمَلَّج است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به غَملَج شود. || مرد درازگردن مانند غَمَلَّط. (از تاج العروس ).