غنغرينادیکشنری عربی به فارسیقانقاريا , فساد عضو بر اثر نرسيدن خون , فاسد شدن , قانقاريا بوجود امدن , تباه کردن
غنغرینالغتنامه دهخداغنغرینا. [ غ َ غ َ ] (معرب ، اِ) فساد عضو با بقای حس . شقاقلوس .(دزی ج 2 ص 229). غانغرایا. رجوع به همین کلمه شود.
غنغرینالغتنامه دهخداغنغرینا. [ غ َ غ َ ] (معرب ، اِ) فساد عضو با بقای حس . شقاقلوس .(دزی ج 2 ص 229). غانغرایا. رجوع به همین کلمه شود.