غیرفعالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه یرفعال، فارغ، آسوده، خلاص، دست ازکار کشیده، بیکار موات، متروکه، برکنار بازنشسته، فارغبال
خط غیرفعالout-of-service trackواژههای مصوب فرهنگستانخطی که به هر دلیلی، مانند نقص و انسداد و نداشتن کاربری، بهطور موقت یا دائم مورد بهرهبرداری قرار نگیرد
پالایۀ غیرفعالpassive filterواژههای مصوب فرهنگستانپالایهای که تنها شامل مؤلفههای غیرفعالی مانند مقاومت یا القاگر یا خازن است و عنصر فعالی مانند ترانزیستور در آن وجود ندارد
غیرفعالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه یرفعال، فارغ، آسوده، خلاص، دست ازکار کشیده، بیکار موات، متروکه، برکنار بازنشسته، فارغبال
خط غیرفعالout-of-service trackواژههای مصوب فرهنگستانخطی که به هر دلیلی، مانند نقص و انسداد و نداشتن کاربری، بهطور موقت یا دائم مورد بهرهبرداری قرار نگیرد
اندام تولید غیرفعالpassive articulatorواژههای مصوب فرهنگستاناندام تولید ثابت در مجرای گفتار متـ . فراگوی غیرفعال
پالایۀ غیرفعالpassive filterواژههای مصوب فرهنگستانپالایهای که تنها شامل مؤلفههای غیرفعالی مانند مقاومت یا القاگر یا خازن است و عنصر فعالی مانند ترانزیستور در آن وجود ندارد
ترابُرد غیرفعالpassive transportواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی غیروابسته به انرژی که در آن یونها و مولکولها در جهت شیب الکتروشیمیایی از خلال غشای یاخته عبور میکنند
رویش غیرفعالpassive eruptionواژههای مصوب فرهنگستانرویش ظاهری دندان که در نتیجۀ جدا شدن لثۀ چسبیده (attached gingiva) از مینا و انتقال آن به محل اتصال ساروجه به مینا صورت میگیرد