نابیوسیدهفرهنگ مترادف و متضادبغتتاً، غفلتاً، غیرمترقبه، غیرمترقب، غیرمنتظره، ناگاه، ناگهانی ≠ بیوسیده
ناگمانلغتنامه دهخداناگمان . [ گ ُ ] (ق مرکب ) بی گمان . بی شک . بی خیال . بی شبهه . || غیرمترقب . نابیوسان .