فارفانلغتنامه دهخدافارفان . (اِخ )دهی است از دهستان رودشت بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان که در 30 هزارگزی جنوب کوهپایه و 30 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ اصفهان به یزد واقع است . جلگه ای معتدل و دارای 300</sp
فارفینلغتنامه دهخدافارفین . (اِخ ) شهری در روم . (ولف ) : یکی هندیا و یکی فارفین بیاموختشان زند و بنهاد دین . فردوسی .در نسخه های دیگر شاهنامه و از جمله در چ بروخیم (ج 8 ص
فرفینلغتنامه دهخدافرفین . [ ف َ ف َ ] (معرب ، اِ) به معنی پرپهن است که خرفه باشد و به عربی بقلةالحمقاء خوانند. (برهان ). فرفخ . فرفه . فرفهن . فرفیم . (یادداشت به خط مؤلف ). و اندیقون نزد بعضی مسمی بدین اسم است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
فرفیونلغتنامه دهخدافرفیون . [ ف َ ] (معرب ، اِ) دارویی است . (منتهی الارب ). گیاهی است دارویی . فربیون . رجوع به فربیون شود.
فارفانیلغتنامه دهخدافارفانی . (ص نسبی ) منسوب است به فارفان که قریه ای است از قرای اصفهان . (سمعانی ).
فارفانیلغتنامه دهخدافارفانی . (ص نسبی ) منسوب است به فارفان که قریه ای است از قرای اصفهان . (سمعانی ).