قورتانلغتنامه دهخداقورتان . (اِخ ) دهی است از دهستان رودشت بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان ، سکنه ٔ آن 400 تن . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات و پنبه . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا کرباس بافی و پنبه ریسی است . راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
کورتونفرهنگ فارسی معین(کُ تُ) [ انگ . ] (اِ.) نام تجاری دارویی که در پزشکی عمدتاً برای درمان بیماری های التهابی به کار می رود.
کارتاژنلغتنامه دهخداکارتاژن . [ ژِ ] (اِخ ) شهری از اسپانیا. قرطاجنه . رجوع بهمین لغت و رجوع به کارتاژ شود.
کارتاژنلغتنامه دهخداکارتاژن . [ ژِ ] (اِخ ) شهری و بندری از کلمبیا در ساحل بحر «انتیل ». سکنه 115000 تن .
کورتنلغتنامه دهخداکورتن . [ رِ تُن ْ ] (اِخ ) ویلیام (1808-1864 م .). از خدمتگزاران مذهب پروتستان بود. وی از دانشکده ٔ آکسفورد فارغ التحصیل شد و قسمت اعظم اهتمام او صرف تحقیق در زبان و ادبیات سریانی گردید و در زبان و ادب عربی