فتوکپیفرهنگ فارسی عمید۱. تصویری که بهوسیلۀ دستگاه مخصوص از متن یا نقشی تهیه میشود.۲. دستگاهی که به این روش از نوشتهها عکس میگیرد.۳. [عامیانه، مجاز] کاملاً شبیه.
فتوکپیفرهنگ فارسی معین(فُ تُ کُ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - عمل عکس - برداری از سندی با دستگاهی مخصوص . 2 - دستگاهی که توسط آن ازاسناد عکس می گیرند. 3 - تصویری که به وسیلة آن دستگاه به دست می آید.
فتوکپیفرهنگ فارسی عمید۱. تصویری که بهوسیلۀ دستگاه مخصوص از متن یا نقشی تهیه میشود.۲. دستگاهی که به این روش از نوشتهها عکس میگیرد.۳. [عامیانه، مجاز] کاملاً شبیه.
فتوکپیفرهنگ فارسی معین(فُ تُ کُ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - عمل عکس - برداری از سندی با دستگاهی مخصوص . 2 - دستگاهی که توسط آن ازاسناد عکس می گیرند. 3 - تصویری که به وسیلة آن دستگاه به دست می آید.
فتوکپیفرهنگ فارسی عمید۱. تصویری که بهوسیلۀ دستگاه مخصوص از متن یا نقشی تهیه میشود.۲. دستگاهی که به این روش از نوشتهها عکس میگیرد.۳. [عامیانه، مجاز] کاملاً شبیه.