فراآوردنلغتنامه دهخدافراآوردن . [ ف َ وَ دَ ] (مص مرکب ) فرآوردن . حاصل کردن . ساختن . رجوع به فرا شود.
فرآوریدنلغتنامه دهخدافرآوریدن . [ ف َ وَ دَ ] (مص مرکب ) به زیر آوردن و به زیر آمدن کنانیدن . || فروبردن و بلع کردن و فرودادن . (ناظم الاطباء).
reproducesدیکشنری انگلیسی به فارسیبازتولید می کند، دوباره ساختن، تکثیر کردن، فرااوردن، دو بار تولید کردن، چاپ کردن، باز عمل آوردن
reproduceدیکشنری انگلیسی به فارسیتکثیر، دوباره ساختن، تکثیر کردن، فرااوردن، دو بار تولید کردن، چاپ کردن، باز عمل آوردن