فرازاییanagenesisواژههای مصوب فرهنگستانتکامل گونهای جدید از طریق تغییر وسیع در بسامد ژن، بهطوریکه گونة جدید ازطریق انشعاب یک گونة اضافه ایجاد نمیشود، بلکه جایگزین گونة قدیمی میشود
فرازآمدنلغتنامه دهخدافرازآمدن . [ ف َ م َ دَ ] (مص مرکب ) نزدیک شدن : تا زنده باشی کس فراز تو نیارد آمد. (مجمل التواریخ و القصص ).از درخت باردارش بازنشناسی ز دورچون فرازآیی بدو در زیر برگش بار نیست . ناصرخسرو.فرازآمد به گرد بارگه تنگ <
باردارلغتنامه دهخداباردار. (نف مرکب ) میوه دار. (دِمزن ). باثمر. درخت میوه دار. (آنندراج ). مثمر. مثمره . باروَر. رجوع به شعوری ج 1 ورق 161 شود : و ایشان [یأجوج و مأجوج ] هر وقتی از آن کوهها بیرون آیند