لغتنامه دهخدا
پهنا. [ پ َ ] (اِ) عرض . مقابل درازنا. مقابل درازا. مقابل بالا. مقابل طول . پهنی . خلاف درازا. بَلَندی ̍. (منتهی الارب ). صفح . (منتهی الارب ). در: پر پهنا؛ پردر : و این ناحیت (مجفری ) مقدار صد و پنجاه فرسنگ درازی اوست اندر صد فرسنگ پهنای وی . (حدود ال