فرعتونلغتنامه دهخدافرعتون . [ ] (اِخ ) موضعی است در افرائیم که موطن و مدفن عبدون یکی از قضاة بنی اسرائیل بود. (قاموس کتاب مقدس ).
فراطونلغتنامه دهخدافراطون . [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عربخانه ٔ بخش شوسف شهرستان بیرجند، واقع در 60هزارگزی شمال باختری شوسف و شش هزارگزی جنوب خاوری هشتوکان . ناحیه ای است کوهستانی و معتدل که دارای 15 تن سکنه است . از قنا
فراتینلغتنامه دهخدافراتین . [ ف َ ] (اِ) گفتار و سخن آسمانی ، چه فراتین نواد بمعنی آسمانی زبان است . به لغت زند و اوستا نوادر زبان را گویند. (برهان ). و تبدیل فرازین است که از دساتیر نقل شده است . (آنندراج ) (انجمن آرا).
فرعاتالغتنامه دهخدافرعاتا. [ ] (اِخ ) دهی است که به مسافت شش میل درمغرب نابلس واقع است . (قاموس کتاب مقدس : فرعتون ).