لغتنامه دهخدا
گسستن . [ گ ُ س َس ْ ت َ ] (مص ) از ریشه ٔ اوستایی سید ، سانسکریت چهید ، پارسی باستان ویسدرامی ، پهلوی ویسستن . قطع کردن . بریدن . جدا کردن . منقطع گشتن . پاره شدن . شکسته شدن . رها شدن . و رجوع به گسلیدن شود. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). از هم جدا شدن و از هم جدا کردن در