فرینیانلغتنامه دهخدافرینیان . [ ف َ ] (اِخ ) نام فونیان یا هونهاست که از اقوام آسیایی بوده اند. (از ایران باستان تألیف پیرنیا ص 2118). رجوع به هون شود.
فرنگانلغتنامه دهخدافرنگان . [ ف َ رَ ] (اِخ ) فرنگ . فرنگستان . (آنندراج ). فرانسه . || ج ِ فرنگ ، به معنی فرنگی . (از حاشیه ٔ برهان چ معین : فرنگ ).
فراژنگانmetagenomeواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ ژنگانی همۀ ریزگانهایی که در طبیعت یا در یک محیط خاص وجود دارند
فراژنگانشناسیmetagenomics, environmental genomicsواژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ ژنگان یک اجتماع میکربی بدون نیاز به جداسازی اجزای آن
فونیانلغتنامه دهخدافونیان . (اِخ ) نام قومی است . فرینیان . هون ها. (ایران باستان پیرنیا ص 2118). رجوع به فرینیان شود.