فضفضةلغتنامه دهخدافضفضة. [ ف َ ف َ ض َ ] (ع مص ) فراخ گردانیدن لباس را یا زره را یا زندگانی را. || فراخ شدن لباس یا زره یا زندگانی . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) فراخی جامه و زره . || فراخی زندگانی . (منتهی الارب ).
فدفدةلغتنامه دهخدافدفدة. [ ف َف َ دَ ] (ع اِ) آوازی شبیه به آواز مار که از پوست برآید. (منتهی الارب ). || (مص ) صوت برآوردن شدید. (اقرب الموارد). || دویدن گریزان از درنده یا از دشمن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).