لغتنامه دهخدا
اصعار. [ اِ ] (ع مص ) کژ کردن رخسار از کبر و نخوت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اصعار خدّ؛کج کردن یا برگرداندن آنرا از نگریستن بمردم برای خوار شمردن آنان از کبر. و چه بسا که این امر خلقةً باشد. (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). تصعیر. مصاعره . (قطر المحیط). و ر