فلاهنلغتنامه دهخدافلاهن . [ ف َ هَِ ] (اِ) به معنی فلاخن است . (آنندراج ). رجوع به فلاخان و فلاخن شود.
فیلائونلغتنامه دهخدافیلائون . [ ئُن ْ ] (اِخ ) برادر شاه سالامین در زمان خشایارشا بوده که به قول هرودوت در بحریه ٔ آن روز ایران صاحب نفوذ بوده است . (از ایران باستان پیرنیا ص 793).
فلان فلان شدهفرهنگ فارسی معین( ~ . ~ . شُ دِ) [ ع - فا. ] (ص .)نوعی دشنام ، خلاصه ای از چند فحش و ناسزا.