قاطعینلغتنامه دهخداقاطعین . [ طِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قاطع در حالت نصبی و جری . || مستأجرین . (آنندراج ) (؟). || مسافرین . (غیاث ).
کوتونلغتنامه دهخداکوتون . (اِخ ) دهی از دهستان دلاور است که در بخش دستیاری شهرستان چاه بهار واقع است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کاتونلغتنامه دهخداکاتون . (اِخ ) مؤلف حدود العالم در «سخن اندر ناحیت خراسان » نویسد: شهرکی است ، آب ایشان از چاه است و از باران . و از او اسبان نیک خیزد». (حدود العالم چ سید جلال الدین طهرانی ص 57).
قاطونلغتنامه دهخداقاطون . (اِخ ) از توابع مصر است . مستوفی آرد: هم در آنجا (عجائب المخلوقات ) آمده که در قاطون از توابع مصر چشمه ای است آبی از او برمی آید قطرات آن که بر زمین می افتد آتش مینماید. (نزهة القلوب چ بریل ج 3 ص 290)