لغتنامه دهخدا
قثم . [ ق َ ] (ع اِ) آلایش پلیدی خشک شده بر سرین . || آلایش پیخال مرغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (مص ) به یک بار مال نیکو و جید دادن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گویند: قثم له من المال قثماً؛ به یک بار مال نیکو و جید داد او را، و این از باب ضرب ا