قرلان چایلغتنامه دهخداقرلان چای . [ ق ِ ] (اِخ ) قرآن چائی . دهی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 28 هزارگزی شمال کلیبر و 28000 گزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است . سکنه <span class="hl
کرگلینلغتنامه دهخداکرگلین . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان افشاریه ٔ ساوجبلاغ شهرستان کرج . جلگه ای و معتدل است و 149 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
کرالینلغتنامه دهخداکرالین . [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) از انواع جلبکهاست که رنگ سرخ بسیارقشنگ دارد و در ریشه های آن که شبیه به مرجان است مقداری آهک دیده می شود. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 177).
کرولنلغتنامه دهخداکرولن . [ ک ِ ل َ ] (اِخ ) نهری در جبال قراقروم (پابلنوئی حالیه ) که مسکن طایفه ٔ کوچک قیات معروف به بورچقین بوده و چنگیز از میان ایشان برخاسته است . (تاریخ مغول ص 7).