قسطانیالغتنامه دهخداقسطانیا. [ ] (معرب ، اِ) شاه بلوط است که به عربی بلوطالملک نامند.(فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قسطل و قسطنیل شود.
قسطانیلغتنامه دهخداقسطانی . [ ق ُ نی ی ] (اِخ ) محمدبن مفضل بن عروةبن خالدبن زیدبن زیادبن میمون رازی . مولی علی بن ابی طالب (ع ) و از راویان است . وی از محمدبن خالدبن حرملة عبدی و هدبةبن خالد و جز آنان روایت کند و از او حمزةبن عبداﷲ مالکی و محمدبن مخلد و ابوبکر شافعی و ابن ابی حاتم و جز ایشان ر
قسطانیلغتنامه دهخداقسطانی . [ ق ُ نی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به قسطانة، و آن را کشتانه نیز خوانند. (اللباب ). رجوع به قسطانة شود.
قسطانیلغتنامه دهخداقسطانی . [ ق ُ نی ی ] (ع اِ) قوس قزح . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قُسطان و قسطانة شود.
کستونیلغتنامه دهخداکستونی . [ ] (اِ) ظاهراً نوعی پارچه است : ز تن جامه و کدروئی کزی ز کستونی و برکجین و قزی .نظام قاری (دیوان البسه ص 182).
قسطنیللغتنامه دهخداقسطنیل . [ ] (معرب ، اِ) شاه بلوط است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قسطل و قسطانیا شود.