کسیقونلغتنامه دهخداکسیقون .[ ک َ ] (معرب ، اِ) نوعی از سوسن صحرائی . (ناظم الاطباء). گلایل (و کلمه معرب است ). (فرهنگ فارسی معین ).
قشقونلغتنامه دهخداقشقون . [ ق ُ ] (اِ) چرمی که زیر اسب گذارند تازین کج نگردد. در تداول شوشتر آن را قشقون و در تداول گناباد خراسان پاردم گویند. گوزبان . دم چی . ثفر.
قشقونلغتنامه دهخداقشقون . [ ق ُ ] (اِ) چرمی که زیر اسب گذارند تازین کج نگردد. در تداول شوشتر آن را قشقون و در تداول گناباد خراسان پاردم گویند. گوزبان . دم چی . ثفر.
قشقونلغتنامه دهخداقشقون . [ ق ُ ] (اِ) چرمی که زیر اسب گذارند تازین کج نگردد. در تداول شوشتر آن را قشقون و در تداول گناباد خراسان پاردم گویند. گوزبان . دم چی . ثفر.