قهوبةلغتنامه دهخداقهوبة. [ ق َ هََ ب َ ] (ع اِ) پیکان سه شاخه یا تیر خرد مقرطس . قهوباة. (اقرب الموارد)(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به قهوباة شود.
کعوبةلغتنامه دهخداکعوبة. [ ک ُ ب َ ] (ع مص ) کعابة. کعوب . (ازمنتهی الارب ) (از تاج العروس ). رجوع به کعابة شود.
کعابةلغتنامه دهخداکعابة. [ ک َع ْ عا ب َ ] (ع اِ) نام عامیانه ای است که بغدادیان بر دو لنگه چوب نهاده اند که کودکان بر آن سوار شوند و به مازندرانی خلنگ گویند. (یادداشت مؤلف ).
کعابةلغتنامه دهخداکعابة. [ ک ِ ب َ ] (ع مص ) کعوب . کعوبة. به معنی برآمدن پستان و نارپستان گردیدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
قهوباةلغتنامه دهخداقهوباة. [ ق َ هََ ] (ع اِ) پیکان سه شاخه یا تیر خرد مقرطس . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). پیکان سه شاخه یا تیر خردی که بنشانه برخورد. (ناظم الاطباء). رجوع به قهوبة شود.
قهابیلغتنامه دهخداقهابی . [ ق ُ بی ی ] (ع ص ) سپید. قهاب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قهاب شود.
قهوباةلغتنامه دهخداقهوباة. [ ق َ هََ ] (ع اِ) پیکان سه شاخه یا تیر خرد مقرطس . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). پیکان سه شاخه یا تیر خردی که بنشانه برخورد. (ناظم الاطباء). رجوع به قهوبة شود.