کایرونChironواژههای مصوب فرهنگستانسیارکی به قطر 180 کیلومتر که به دور کمربند سیارکها و در محدودهای بین مدار مشتری و اورانوس به دور خورشید میگردد
سنگچینcairn, clearance cairnواژههای مصوب فرهنگستانتودهای از سنگ لاشه که برای یادبود یا نشانهگذاری غالباً بر روی یک گور چیده میشده است
موتورپیشkeirin, keirin raceواژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه که در آن یک موتورسوار مسافت معینی را در پیشاپیش دوچرخهسواران حرکت میکند تا سرعت آنها را تنظیم کند و سپس با خروج موتورسوار از راهه رقابت بین دوچرخهسواران آغاز میشود
کرگنلغتنامه دهخداکرگن . [ ک َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل . جلگه ای و معتدل است و 542 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
قیرینهلغتنامه دهخداقیرینه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) منسوب به قیر. قیرین . || سیه فام : شبی گیسو فروهشته به دامن پلاسین معجر و قیرینه گرزن .منوچهری .
قیرینهفرهنگ فارسی عمیدبه رنگ قیر؛ سیاه؛ تیرهرنگ: ◻︎ شبی گیسو فروهشته به دامن / پلاسینمعجر و قیرینهگرزن (منوچهری: ۸۶).
جزعینلغتنامه دهخداجزعین . [ ج َ ] (ص نسبی ) بگونه ٔ جزع . منسوب به جزع : ماهی در آبگیر دارد جزعین زره آهو در مرغزار دارد سیمین شکم . منوچهری .به جزعین پرده و قیرین عروسان امیران را شبستان تازه کردی .خاقانی
قیرینهلغتنامه دهخداقیرینه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) منسوب به قیر. قیرین . || سیه فام : شبی گیسو فروهشته به دامن پلاسین معجر و قیرینه گرزن .منوچهری .
قیرینهفرهنگ فارسی عمیدبه رنگ قیر؛ سیاه؛ تیرهرنگ: ◻︎ شبی گیسو فروهشته به دامن / پلاسینمعجر و قیرینهگرزن (منوچهری: ۸۶).