خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لؤلؤ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لؤلؤ
/lo'lo'/
معنی
مروارید؛ دُر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لؤلؤ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ لآلی] lo'lo' مروارید؛ دُر.
-
لؤلؤ
فرهنگ فارسی معین
(لُ لُ) [ ع . ] (اِ.) مروارید؛ ج . لا´لی .
-
واژههای مشابه
-
لُّؤْلُؤُ
فرهنگ واژگان قرآن
مروارید
-
واژههای همآوا
-
لُّؤْلُؤُ
فرهنگ واژگان قرآن
مروارید
-
جستوجو در متن
-
لآلی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: لآلیء، جمعِ لؤلؤ] [قدیمی] la'āli = لؤلؤ
-
جمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] jomān لؤلؤ؛ مروارید.
-
جمان
فرهنگ فارسی معین
(جُ) [ ع . ] (اِ.) مروارید، لؤلؤ.
-
لال
واژهنامه آزاد
لآل - جمع لؤلؤ به معنی مروارید
-
لالا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عربی: لٲلٲ] [قدیمی] lālā درخشان؛ تابان.〈 لؤلؤ لالا: [قدیمی] مروارید درخشان.
-
لالی
فرهنگ فارسی معین
(لَ لِ) [ ع . ] (اِ.) جِ لؤلؤ؛ مرواریدها.
-
جمانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: jomāne) (عربی) یک دانه مروارید ، یک دانه لؤلؤ ؛ (در اعلام) نام دختر ابوطالب و خواهر حضرت علی(ع) .
-
مکنونه
فرهنگ نامها
(تلفظ: maknune) (عربی) (مؤنث مکنون) ، (در قدیم) پوشیده ، پنهان ؛ ویژگی مروارید (دُر ، لؤلؤ) که در صدف پنهان است ؛ (به مجاز) خاطر و ضمیر.