ژلاتینلغتنامه دهخداژلاتین . [ ژِ ] (فرانسوی ، اِ) اصل آن به زبان لاتین ژلاسیو به معنی انجماد و یخ بستن است و آن ماده ای است شبیه به لرزانک میوه که از الیاف نسوج حیوانات گرفته میشود و برای ساختن چسب ها بکار میرود و در چاپ نیز بکار است .
لاتنلغتنامه دهخدالاتن . [ ت َ ] (اِخ ) لاتین . نام سکنه ٔ اصلی سرزمین لاسیوم . رجوع به لاسیوم و لاتین شود.
لاتنلغتنامه دهخدالاتن . [ ت ُ ] (اِخ ) در اساطیر یونان نام مادر آپلن و دیان از ژوپیتر. و هم چشم ژونن .
لطینیلغتنامه دهخدالطینی . [ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به لطین . لاطینی . رجوع به لاطین و لاطن و لاتین شود. || از مردم لاطین : و هو «بلوطی » اسم لطینی . (ابن البیطار).
فلاطنلغتنامه دهخدافلاطن . [ ف َ طُ ] (اِخ ) افلاطون : نقش فرسوده ٔ فلاطن رابر درِ احسن الملل منهید.خاقانی .