لالای قراجارلغتنامه دهخدالالای قراجار. [ ق َ ] (اِخ ) نام جد امیر یادگار برلاس . و برلاس خود در دستگاه امیرتیمور گورگان بوده است . (حبیب السیر ج 3 ص 134).
لؤلؤ لالالغتنامه دهخدالؤلؤ لالا. [ ل ُءْ ل ُ ءِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مروارید رخشان . گوهر آبدار. رجوع به لالا شود : بوی خلقش خاک را چون عنبر اشهب کندرنگ رویش مشک را چون لؤلؤ لالا کند. منوچهری .دریای سخنها سخن خوب خدای است پ
لالائیلغتنامه دهخدالالائی . (اِ) صوتی که بدان طفل را در گهواره خوابانند مادران و داهان . لالا. آنچه از آواز خاص که خوانند خوابانیدن طفل شیرخوار را. آوازی نرم مادران و دایگان را برای خوابانیدن کودک . بَجبجَه . لای لای .- امثال :اگر لالائی میدانی
لالائیلغتنامه دهخدالالائی . (اِ) قسمی پارچه یا لباس (شاید مخصوص بندگان و غلامان ) : اُرمک و قطنی و عین البقر و رومی باف مله ٔ میلک و لالائی بیحدّ و شمار. نظام قاری (دیوان البسه ص 15).قلمی گرچه بود خو