لازکلغتنامه دهخدالازک . [ ] (اِ) قسمی مروارید : و مروارید مدحرج قطری و لازک و وردی و لمانی که هرگز کسی مثل آن ندیده بود. (تاریخ بیهق ).
لازقلغتنامه دهخدالازق . [ زِ ] (ع ص ) چسبنده . برچفسنده . (آنندراج ). لازب . لَزوق . (منتهی الارب ).
گلوجکلغتنامه دهخداگلوجک . [ گ َ ج َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مارز بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع در 15000گزی جنوب کهنوج و 15000گزی شمال راه مالرو رمشک به مارز. دارای 4 تن سکنه است . (از ف
گریمالغتنامه دهخداگریما. [ گ ِ ] (اِخ ) قصبه ای است حاکم نشین در ایالت لایپزیک که در کنار نهر مولده و در 26 هزارگزی جنوب شرقی لایپزیک قراردارد و دارای راه آهن و کارخانه های متعدد است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
تاکیشرلغتنامه دهخداتاکیشر. [ ش َ ] (اِخ ) ناحیتی است در حوالی لوهاور.رجوع به ماللهند بیرونی چ لایپزیک ص 102 و 206 شود.
کبتلغتنامه دهخداکبت . [ ک ُ ب َ ] (اِخ ) ناحیه ای است از نواحی سند. (تحقیق ماللهند چ لایپزیک ص 131).
کتارکلغتنامه دهخداکتارک . [ ] (اِخ ) شهری بوده است به ناحیه ٔ استخر در پارس . رجوع به نخبةالدهر دمشقی چ لایپزیک ص 177 شود.