لغیةلغتنامه دهخدالغیة. [ ل َغ ْ ی َ ] (ع ص ، اِ) لغت فرومایه : الاُکره بالضم لغیة؛ ای لغة مسترذلة (فی الکرة). (تاج العروس ).
گلغچهلغتنامه دهخداگلغچه . [ گ ُ غ ِ چ َ / چ ِ ] (اِ) گلغیچه . (جهانگیری ). گلغوچه . (فرهنگ رشیدی ). قیاس شود با غلغلچ ، غلغلیچ ، غلغلیچه و غلغلک . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). بمعنی غلغلیچ است که جنبانیدن انگشتان باشددر زیر بغل مردم تا به خنده آیند. (برهان
گلغیچهلغتنامه دهخداگلغیچه . [ گ ُ چ َ / چ ِ ] (اِ) گلغچه . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). بمعنی گلغچه است که جنبانیدن انگشتان باشد در زیر بغل تا بخنده آیند. (برهان ). غلغلچ . (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ). رجوع به غلغلج و غلغلیچ و گلغچه شود.
لغة عاميةدیکشنری عربی به فارسیبزبان عاميانه , واژه عاميانه وغير ادبي , بزبان يا لهجه مخصوص , اصطلا ح عاميانه
لغة عاميةدیکشنری عربی به فارسیبزبان عاميانه , واژه عاميانه وغير ادبي , بزبان يا لهجه مخصوص , اصطلا ح عاميانه
لغة عاميةدیکشنری عربی به فارسیبزبان عاميانه , واژه عاميانه وغير ادبي , بزبان يا لهجه مخصوص , اصطلا ح عاميانه
تاسلغةلغتنامه دهخداتاسلغة. [س َ غ َ ] (معرب ، اِ) گلوبولاریا الیپوم . (دزی ج 1 ص 138). رجوع به تاسلغا شود.
مبالغةلغتنامه دهخدامبالغة. [ م ُ ل َ غ َ ] (ع مص ) کوتاهی نکردن در کوشش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کوتاهی نکردن در کار و کوشش کردن و جهد و سعی نمودن . (ناظم الاطباء). کوشیدن در کاری و کوتاهی نکردن در آن . (از اقرب الموارد). و رجوع به مبالغت و ماده ٔ بعد شود.
مجالغةلغتنامه دهخدامجالغة. [ م ُ ل َ غ َ ] (ع مص ) خندیدن به دندانها. (منتهی الارب ). خندیدن که دندانها نمایان گردد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رویاروی شمشیر زدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
فقه اللغةلغتنامه دهخدافقه اللغة. [ ف ِ هُل ْ ل ُ غ َ ] (ع اِ مرکب ) فیلولوژی . (یادداشت مؤلف ). اصطلاحی است که ادبای متأخر در برابر کلمه ٔ فیلولوژی فرانسوی قرار داده اند و منظور از آن دانشی است که شامل علوم زبانشناسی ، و مطالعه ٔ فرهنگ ملل متمدن از طریق زبان ، ادبیات و مذهب آنهاست . (از فرهنگ وب
لغلغةلغتنامه دهخدالغلغة. [ ل َ ل َ غ َ ] (ع مص ) نیک تر کردن اشکنه را. || (اِمص ) شکستگی زبان . یقال : فی کلامه لغلغة؛ ای عجمة و لجلجة. (منتهی الارب ).