لغونهلغتنامه دهخدالغونه . [ ل َ ن َ / ن ِ ] (اِ) آرایش و گلگونه . (غیاث ). زیب و زینت و آرایش . (برهان ).
گلغونهلغتنامه دهخداگلغونه . [ گ ُن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) گلگونه . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گلگونه است که غازه و سرخی زنان باشد که بر روی مالند. (برهان ). گلگونه و آن غازه ٔ رخسار زنان است که روی را سرخ کند. (انجمن آرا) (آنندراج ). گلگونه . (فرهنگ رشیدی ) (ج
والغونهلغتنامه دهخداوالغونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) گلگونه . غازه . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). گلگونه باشد که وی را غازه گویند و زنان بر روی مالند تا سرخ شود. (اوبهی ). سرخی و غازه ٔ زنان را گویند و بعضی سرخی و سفیداب را نیز گفته اند. (برهان قاطع). والغونه = ول
ولغونهلغتنامه دهخداولغونه . [ وُ ن َ / ن ِ ] (اِ) گلگونه است که غازه و سرخی زنان باشد. (آنندراج ) (برهان ). رجوع به والغانه و والغونه شود.
آلغونهلغتنامه دهخداآلغونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) آلگونه . گلگونه . سرخی باشد که زنان درروی مالند زینت را. غازه . سرخی . سرخاب : آن بناگوش لعلگون گوئی برنهاده ست آلغونه بسیم . شهید.رو که را در نبر
غلغونهلغتنامه دهخداغلغونه . [ غ ُ ن َ ] (اِ) سرخیی باشد که زنان بر رخساره مالند و به جای غین دوم قاف هم به نظر آمده است . (برهان قاطع). به معنی گلگونه که سرخاب روی زنان باشد. (آنندراج ) (انجمن آرا). به معنی گلگونه که زنان بر روی مالند، و غلگونه نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ). رجوع به سرخاب و گلگونه
الغونهلغتنامه دهخداالغونه . [ اَ ن َ ] (اِ) مخفف آلغونه . امروزه سرخاب گویند. (فرهنگ نظام ). العونه یا الگونه ، سرخی که زنان بر روی مالند. (آنندراج ) (فرهنگ شعوری ورق 128 ب ) (مؤید الفضلاء).