لهاثیلغتنامه دهخدالهاثی . [ ل ُ ثی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به لهاث . مردی که بر روی او خالهای سرخ بسیار باشد. (منتهی الارب ).
لعطاءلغتنامه دهخدالعطاء.[ ل َ ] (ع ص ) گوسپند سیاه گردن . (منتهی الارب ). آن گوسفند که گردن وی به پهنا سیاه بود. (مهذب الاسماء).
لاحدلغتنامه دهخدالاحد. [ ح ِ ] (ع ص ) قبرکن . لحدساز : عاقلان بینی به شادی بهر آن در هر مکان لاحدان بینی به رنج از بهر این در هر دیار. سنائی .|| قبرٌ لاحد؛ گور بالحد. (منتهی الارب ).