لقاطةلغتنامه دهخدالقاطة. [ ل ُ طَ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک حاجر از منازل بنی فزاره . (از معجم البلدان ).
لقاطةلغتنامه دهخدالقاطة. [ ل ُ طَ ] (ع اِ) شکسته و ریزه ٔ هر چیزی رایگان و بی بها و از زمین برگرفته . || خوشه ٔ برچیده . (منتهی الارب ). ج ، لقاطات .
لکاتهلغتنامه دهخدالکاته . [ ل َ ت َ / ل َک ْ کا ت َ / ت ِ ] (ص ) دشنامی است زنان را. زن بی حیا. فاحشه . زن بد. زن بدعمل .زن بدکاره . زن بدکاره و بی حیاء و آن را در عرف هند تهاری خوانند. (آنندراج ). || زن تبهکار.
معروفهفرهنگ مترادف و متضادجنده، خودفروش، روسپی، بلایه، زانیه، زناکار، فاحشه، قحبه، لکاته، هرجایی ≠ نجیبه