لجایرلغتنامه دهخدالجایر. [ل َ ی ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان انگوت بخش گرمی شهرستان اردبیل ، واقع در 35 هزارگزی باختر تازه کند انگوت و 26 هزارگزی شوسه ٔ بیله سوار به اصلاندوز. کوهستانی ، گرمسیر، دارای 1
یلجارلغتنامه دهخدایلجار. [ ی ِ ] (ترکی ، اِ) ایلجار. الجار. همگان . عموم . همه ٔ مردم . گروه کثیری از افراد یک ده یا شهر یا کشور که برای کاری یا دفاع از میهن آمادگی و اجتماع داشته باشند. (یادداشت مؤلف ).
گلزارلغتنامه دهخداگلزار. [ گ ِ ] (اِ مرکب ) جای بسیار گل . گلناک . رَزغة. (منتهی الارب ). مطین . (مهذب الاسماء) (دهار) : همچنان کز نم هوا به بهارشوره گلزار و باغ گلزار است . ناصرخسرو.چه بودت گرنه دیوت راه گم کردکه بی موزه درون ر
پروکپیوسلغتنامه دهخداپروکپیوس . [ پْرُ / پ ُ رُ ک ُ ] (اِخ ) بزرگترین مورخ بیزانس (روم شرقی ). وی در آخر قرن پنجم میلادی تولد یافت و پس از اتمام تحصیلات دبیر بی لیزار سردار معروف بیزانس شد (527 م .). در جنگهائی که این سردار با وا