لیموسکلغتنامه دهخدالیموسک . [ س َ ] (اِخ ) نام قریه ای است در یک فرسنگ و نیمی استرآباد. (از معجم البلدان ).
لمشکلغتنامه دهخدالمشک . [ ل ِ م ِ ] (اِ) جغرات و ماستی را گویند که شیر و نمک در آن ریزند و خورند. لمسک . (برهان ).
لمسکلغتنامه دهخدالمسک . [ ل َ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سدن رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان ، واقع در8هزارگزی باختری گرگان و 8هزارگزی باختری گرگان و 2هزارگزی راه شوسه گرگان به بندر شاه . دشت ،