مبلیلغتنامه دهخدامبلی . [ م ُ ] (ع ص ) کهنه کننده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پاره کننده . || اتلاف کننده . || آزماینده . || آن که سعادتمند می گرداند. (ناظم الاطباء). || پاک کننده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || آن که کفایت میکند و راضی و خشنود می سازد. (ناظم الاطباء) (از ف
مبلیلغتنامه دهخدامبلی . [ م ُ ب َل ْ لی ] (ع ص ) آن که ناقه را بر سر گور خداوندش بندد تا بمیرد. (آنندراج ). آن که شتر بلیه را بر سر قبر صاحبش می بندد. (ناظم الاطباء). || آن که لباس می پوشاند. || کهنه کننده . || پاره کننده . || اتلاف کننده . (ناظم الاطباء).
مبلیاتلغتنامه دهخدامبلیات . [ م ُ ب َل ْ لی ] (ع ص ، اِ) زنانی که بر دور شتر بلیة گرد می آیند و نوحه می کنند. (ناظم الاطباء) (فرهنگ جانسون ).
مبلیةلغتنامه دهخدامبلیة. [ م َ لی ی َ ] (ع ص ، اِ) ماده شتر بسته شده سر گور صاحبش . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
کاناپهلغتنامه دهخداکاناپه . [ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) تختخواب مجهز به پرده برای جلوگیری از پشه . || جای وسیع برای نشستن چند تن . نیمکت مبلی .
اريکةدیکشنری عربی به فارسیتخت , نيمکت , خوابانيدن , در لفافه قرار دادن , دوظرفيتي , داراي دوظرفيت , دوبنياني , نيمکت مبلي نرم وفنري
چراغ خوراک پزیلغتنامه دهخداچراغ خوراک پزی . [ چ َ / چ ِ غ ِ خوَ / خ ُ پ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چراغی مخصوص پختن غذا و خوراک که اقسام و اشکال مختلف دارد و دارای فتیله و جای نفت است ، فتیله ٔ آن راروشن و از شعله و حرارتش برای پختن
مبلیاتلغتنامه دهخدامبلیات . [ م ُ ب َل ْ لی ] (ع ص ، اِ) زنانی که بر دور شتر بلیة گرد می آیند و نوحه می کنند. (ناظم الاطباء) (فرهنگ جانسون ).
مبلیةلغتنامه دهخدامبلیة. [ م َ لی ی َ ] (ع ص ، اِ) ماده شتر بسته شده سر گور صاحبش . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
استرمبلیلغتنامه دهخدااسترمبلی . [ اِ رُ ب ُ ] (اِخ ) جزیره ٔ آتشفشان دریای تیرنی ، و آن شمالی ترین جزایر لیپاری و ملقب به فانال بحرالروم است . رجوع به استرومبولی شود.
ترامبلیلغتنامه دهخداترامبلی . [ تْرا / ت ِ ] (اِخ ) یکی از مشاهیر علوم طبیعی است که در سال 1784 م . در شهر ژن ایتالیا درگذشت . وی در تاریخ طبیعی اثر چندی تدوین کرد و در این فن به کشفیات متعددی موفق گردید. (از قاموس الاعلام ترکی
تمبلیلغتنامه دهخداتمبلی . [ ت ُ ب ُ ] (اِ) به لغت دیلمی نبات ثافسیا است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به ثافسیا شود.